اين اولين شب يلداي من بود:)
دخترم اولين شب بلند زندگي اش رو تجربه كرد. يلداي دخترم با لباس هندونه پوشيدن شروع شد و تا ساعت حدود 2.30 بامداد بيدار موندن و شيطوني كردن به پايان رسيد. (البته شام هم دخترم رو برديم خونه عموش مهموني و كلي واسه پسر عمو سيناش خنديد كه باعث شد اون هم كلي ذوق كنه ) اين هم اولين فالي كه واسه دختريم گرفتم ، دارم اميد عاطفتي از جناب دوست _____ كردم جنايتي و اميدم به عفو اوست دانم كه بگذرد ز سر جرم من كه او _____ گرچه پريوشست وليكن فرشته خوست چندان گريستيم كه هركس كه بر گذشت _____ در اشك ما چو ديد روان گفت كاين چه جوست هي چست آن دهان و نبينم ازو نشان _____ مويست آن ميان و ندانم كه آن چه موست دارم عجب ز نقش خي...